Web Analytics Made Easy - Statcounter

این هفته سینمای ایران شاهد تغییرات مختلفی بود. هر چند که عمده این تغییرات مربوط به جشنواره فیلم فجر می‌شد، ولی سایر حوزه‌های سینمای ایران نیز از این تغییرات بی‌نصیب نماندند. اولین تغییر مربوط به اعلام شورای سیاستگذاری جشنواره فجر از سوی رئیس سازمان سینمایی بود گروهی ۵ نفره از کارشناسان و مدیران فرهنگی که البته یکی از آن‌ها شخص دبیر جشنواره است.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

سرویس فرهنگی فردا: سومین هفته مهر ماه امسال را باید هفته تغییرات در عرصه فرهنگی دانست. هفته‌ای که در آن جشنواره سی‌وششم فیلم فجر دستخوش چند تغییر قابل توجه شد و همزمان با آن اعضای شورای پروانه ساخت تغییر کردند. در کنار این تغییرات قابل پیش‌بینی، عرصه موسیقی کشور هم شاهد یک تغییر غیرمنطقی و اتفاقی عجیب بود؛ جایی که در آن مدیر روابط عمومی معاونت هنری ارشاد به یک باره به عنوان رهبر مهمان ارکستر ملی انتخاب شد!


سینمای ایران روی خط تغییر


این هفته سینمای ایران شاهد تغییرات مختلفی بود. هر چند که عمده این تغییرات مربوط به جشنواره فیلم فجر می‌شد ولی سایر حوزه‌های سینمای ایران نیز از این تغییرات بی‌نصیب نماندند. اولین تغییر مربوط به اعلام شورای سیاستگذاری جشنواره فجر از سوی رئیس سازمان سینمایی بود گروهی 5 نفره از کارشناسان و مدیران فرهنگی که البته یکی از آن‌ها شخص دبیر جشنواره است. اما نکته جالب توجه در ارتباط با این شورا، وظایف مشخص شده از سوی رئیس سازمان سینمایی برای آن‌هاست. وظایفی نظیر انتخاب هیئت داوری و انتخاب جشنواره و تعیین آیین‌نامه پذیرش و داوری آثار که در دوره‌های قبلی یا برعهده دبیر جشنواره بود و یا اساسا طرح و برنامه مشخصی و مدونی نداشت. در این شرایط به نظر می‌رسد سپردن این وظایف به شورای سیاستگذاری برای افزایش نظارت بر عملکرد دبیر جشنواره و جلوگیری از تک‌روی احتمالی اوست.


البته در ادامه جشنواره باز هم تغییراتی داشت که مهمترین آن‌ها مربوط به فراخوان این دوره و تغییرات ایجاد شده در آن است. فراخوانی که این بار با تاکید بر راهیابی صرفا 22 فیلم به جشنواره (محدودتر شدن آن نسبت به سال گذشته) منتشر شده است و تغییراتی همچون بازگشت جایزه فیلم اولی‌ها و تقلیل پیدا کردن جوایز بخش مستند از 3 جایزه به یک جایزه نیز از جمله مهمترین این تغییرات محسوب می‌شود. در کنار این مورد تغییر محل برگزاری جشنواره از برج میلاد به محلی دیگر نیز خبری بود که در آخرین روزهای این هفته اعلام شد تا بالاخره پس از هشت سال، محل کاخ جشنواره جایی غیر از مرکز همایش‌های برج میلاد باشد.


تغییرات شورای پروانه ساخت نیز یکی از تغییرات دیگر سینمای ایران در این هفته بود. شورایی که پیش از این شاهد حضور چند چهره سینمایی و چند مدیر فرهنگی بود و حالا در فرصت دو ماهه باقیمانده تا ارسال آثار متقاضی حضور در جشنواره فجر به دبیرخانه این جشنواره، به یک باره دچار تغییرات اساسی شد تا در ترکیب جدید این شورا به جای چهره‌هایی چون اکبر نبوی، منوچهر شاهسواری و مازیار میری، دکتر محمود اربابی، دکتر مسعود نقاش زاده، دکتر حسن بلخاری حضور پیدا کنند تا در کنار دکتر حسین کرمی و جمال شورجه دو چهره قدیمی این شورا ترکیب جدید شورای پروانه ساخت را تشکیل دهند.


از فرش به عرش رسیدن آقای روابط عمومی!


این هفته عرصه موسیقی کشور نیز شاهد دو اتفاق و حاشیه عجیب بود. اولین حاشیه این حوزه مربوط به ماجرای انتخاب رهبر مهمان ارکستر ملی می‌شد؛ حاشیه‌ای که با انتشار خبر انتخاب مهدی وجدانی مدیر روباط عمومی معاونت هنری ارشاد به عنوان رهبر مهمان ارکستر ملی آغاز شد و در ادامه با اعتراض اهالی رسانه و برخی از کارشناسان موسیقی پیچیده شد. اعتراض بر این است که رهبری ارکستر ملی روزی جایگاه افراد پرآوازه‌ای مانند فرهاد فخرالدینی بوده است؛ ارکستری که روزی رهبر مهمانش لوریس چکناواریان بوده؛ چگونه می‌توان شاهد حضور فردی در قامت رهبر مهمان آن باشد که کمترین تناسبی برای چنین جایگاهی را ندارد؟


نکته جالب توجه در این زمینه سکوت مسئولین بنیاد رودکی به عنوان متولی ارکستر ملی کشور دربرابر اعتراض اهالی رسانه و هنرمندان نسبت به این اتفاق است. اتفاقی که به نظر می‌رسد با حمایت شخص علی مرادخانی معاونت هنری ارشاد به وقوع پیوسته است و حالا هم هیچکس در برابر آن پاسخگو نیست. برخی رسانه‌ها به کنایه دلیل انتخاب وجدانی برای این مسئولیت را ابراز محبت شدید او به علی مراخان معاونت هنری ارشاد در آخرین مراسمی که اجرای آن را برعهده داشت؛ می‌دانند! وجدانی در مراسم اختتامیه دهمین جشنواره موسیقی نواحی ایران زمانی که می‌خواست علی مرادخانی معاون امور هنری وزارت ارشاد را به روی صحنه دعوت کند این بیت را خطاب به او خواند: «همه عمر بر ندارم سر از این خمار مستی/ که هنوز من نبودم که تو در دلم نشستی.»!


دردسرهای ترانه‌سرای لس‌آنجلسی برای خوانندگان ایرانی


این هفته اما یک اتفاق فرهنگی قابل توجه دیگر هم در عرصه موسیقی داشت. اتفاقی که با انتشار خبر دو سال حبس تعزیری برای رضا صادقی، علی لهراسبی و سینا سرلک همانند یک بمب خبری در فضای رسانه‌ای کشور منفجر شد. این سه خواننده کشورمان با شکایت اردلان سرفراز ترانه‌ساری لس‌آنجلسی و به جرم سرقت ادبی و استفاده بدون اجازه از دو ترانه او به این حکم محکوم شدند. حدادگاه با شکایت سرفراز این خوانندگان را احضار می‌کند اما به‌رغم دعوی، آنها‌ در جلسه حضور پیدا نکرده‌‌اند و درنهایت دادگاه بنا بر ماده 23 قانون حمایت از حقوق مولفان، مصنفان و هنرمندان مصوب 1384،‌ هر یکی از متهمان را به تحمل 2 سال حبس تعزیری محکوم کرده است. البته این حکم از سوی دادگاه بدوا صادر شده و با اعتراض امکان تجدیدنظر در رای صادره وجود دارد.


از انقلاب جنسی تا پول و پورن!


واکنش‌ها به انتشار این خبر در فضای رسانه‌ای و البته در میان کاربران شبکه‌های اجتماعی متفاوت بود. ولی وجه اشتراک اغلب آن‌ها، تحسین دادگاه در رعایت قانون و حفظ عدالت با وجود شرایط خاص اردلان سرفراز در مواجهه با جمهوری اسلامی بود.


چند هفته پیش که مستند جنجالی «انقلاب جنسی» رونمایی شد شاید بسیاری از مخاطبان آثار مستند تصور نمی‌کردند به فاصله چند هفته، مستند دیگری در ارتباط با بحران‌ها و مسائل جنسی جامعه منتشر شود. مستندی که همانند «انقلاب جنسی» اسمی جنجالی داشت و البته به شکلی عریان‌تر به بحرانی می‌پرداخت که انقلاب جنسی به سراغ ترسیم بخشی از آن رفته بود.


«پول و پورن» عنوان مستندی بود که در این هفته با حضور کارشناسان و مستندسازان کشورمان رونمایی شد. این مستند که به کارگردانی مهدی نقویان و تهیه‌کنند‌گی مرکز مستند سوره حوزه هنری انقلاب اسلامی تولید شده، پس از ترسیم نمایی کلی از باندهای زیرزمینی اما پرکار فساد و فحشا (اسکورت سرویس‌ها) و بیان نحوه فعالیت آنها، ماجرای یک پرونده امنیتی مرموز و مهم از نفوذ آنها به ایران و قاچاق دختران ایرانی را روایت می‌کند.


در مراسم رونمایی از این مستند حسن عباسی کارشناسن و فعال فرهنگی سرشناس کشورمان در سخنانی اظهار کرد: مخاطب این فیلم آدم‌‌های خاکستری جامعه هستند. ما باید در پاتولوژی فرهنگی به بررسی این موارد بنشینیم. بعد از پاتولوژی فرهنگی، بیماری فرهنگی جامعه نیز باید توسط طبیبان درمان شود.

منبع: فردا

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.fardanews.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «فردا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۵۰۲۸۸۷۸ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

سرگذشت غم‌انگیز نخستین زن بازیگر سینمای ایران؛ صدیقه سامی نژاد که بود؟ (+عکس)

دهم اردیبهشت‌ماه سالروز درگذشت بازیگری است که نه تنها به عنوان نخستین هنرپیشه زن ایرانی شناخته می‌شود بلکه از منظری دیگر او را اولین قربانی در ناتوانیِ بومی کردنِ تفکر مدرن در سینمای ایران می‌دانند. صدیقه‌ (روح‌انگیز) سامی‌نژاد بازیگر فیلم «دختر لر» پس از نقش‌آفرینی در نخستین فیلم خود آنقدر سختی دید که هرگز حاضر به تکرار این تجربه نشد.

به گزارش روزیاتو، نام روح‌انگیز سامی‌نژاد که متولد سال ۱۲۹۵ در کرمان بود، با بازی در نقش «گلنار» در فیلم «دختر لُر» برای همیشه در تاریخ سینمای ایران باقی مانده است. «دختر لر» نخستین اثر ناطق سینمای ایران است و در سال ۱۳۱۲ توسط خان‌بهادر اردشیر ایرانی و عبدالحسین سپنتا ساخته شد.

با پخش «دختر لر» در سینماها که با استقبال فراوانی هم روبرو شد، سامی‌نژاد به شهرت رسید اما بعد سرنوشت بسیار تلخی پیدا کرد.  

فریدون جیرانی سال ۱۳۸۹ در دورانی که پخش یک مصاحبه با فریماه فرجامی بعد از سال‌ها بی‌خبری و با تصاویری تکان‌دهنده از این ستاره سال‌های دور سینما واکنش‌های تندی را به دنبال داشت، در مطلبی بیان کرد:‌

زندگی بازیگران در سینمای ایران تلخ است و این فقط مربوط به سال‌های پس از انقلاب نیست. از ابتدای ورود سینما به ایران این سرگذشت تلخ تکرار شده است. ۱۳ اردیبهشت سال ۱۳۷۶ یک روز صبح به دفتر مجله سینما زنگ زدند و گفتند روح‌انگیز سامی‌نژاد مُرده است. من تا آن روز فکر می‌کردم روح‌انگیز سامی‌نژاد باید سال‌ها پیش مرده باشد. به خانه خواهرش عالیه زند تبریزی زنگ زدم و دیدم خبر درست است. رفتم خانه عالیه زند تبریزی و فهمیدم سامی‌نژاد بعدازظهر چهارشنبه ۱۰ اردیبهشت ۷۶ در سن ۸۶ سالگی در تنهایی مرده و روز پنج‌شنبه ۱۱ اردیبهشت در قطعه ۳۴ ردیف ۴۴ شماره ۴۶ در جایی گمنامی خاک شده است. رختخواب سامی‌نژاد وسط خانه بود. تنها میراث این اولین بازیگر سینما یک کیسه نایلونی بود و داخل آن یک بسته سیگار، یک شناسنامه و بروشور تانشده «دختر لر».

این کارگردان سینما همچنین گفته بود:

من قبل از دیدن این میراث، تصویر سامی‌نژاد را در فیلم تهامی‌نژاد دیده بودم که گریه می‌کرد و دیگر هیچ. «ایران قادری» که یک روز سرشناس‌ترین بازیگر تماشاخانه تهران بود، چه شد؟ چگونه مُرد؟ چه کسی خبر داشت؟ و خیلی‌های دیگر. ریشه سرگذشت تلخ بازیگران در سینمای ایران را باید در جامعه‌ای جستجو کرد که نتوانسته است تفکر مدرن را بومی کند و در خود حل نماید. متاسفانه اولین قربانیان این ناتوانی بازیگران زن سینما بودند.

عباس بهارلو – مورخ و پژوهشگر سینما – در سال ۱۳۸۱ مطلبی درباره این بازیگر نوشته بود که در بخش‌هایی از آن آمده است:

وقتی‌ در سال‌ ۱۳۱۲ فیلمِ‌ «دختر لر» ساخته مشترک‌ خان‌بهادر اردشیر ایرانی‌ و عبدالحسین ‌سپنتا، که‌ صدیقه‌ سامی‌نژاد در آن‌ نقش‌ «گلنار» را بازی‌ می‌کرد، در تهران‌ نمایش‌ داده‌ شد، در میان‌ مردمی‌ که‌ برای‌ بار نخست‌ سیمای‌ یک‌ زن‌ ایرانی‌ را بر پرده سینما دیده‌ بودند واکنش‌های‌ ناگواری برانگیخت، که‌ به‌درستی‌ روشن‌ نیست‌ ــ و احتمالاً هیچ‌گاه‌ نیز معلوم‌ نخواهد شد ــ که‌ آیا خانم‌ صدیقه‌ سامی‌نژاد تصوری‌ از آن‌ واکنش‌ها در ذهن‌ داشته‌ است‌ یا خیر، و آیا اگر می‌داشت‌ حاضر به‌ ایفای نقش در آن‌ فیلم‌ می‌شد؟

گفته می‌شود که در آن مقطع آوانس‌ اوگانیانس‌ نیز کوشش‌هایی را در زمینه ساخت فیلم انجام می‌داد و در این‌باره بهارلو ادامه داده است:

به‌موازات‌ فعالیت‌های‌ سخت‌کوشانه اوگانیانس در ایران، عبدالحسین‌ سپنتا و خان‌بهادر اردشیر ایرانی‌ نیز برای‌ ساختن‌ نخستین‌ فیلم‌ مشترک‌ در هندوستان‌ در جست‌وجوی‌ بازیگر زنی‌ بودند که زبان‌ فارسی‌ بداند و نقش‌ «گلنار» را در فیلم‌ «دختر لر» بازی‌ کند. تا قبل‌ از دوره پهلوی‌ِ اول‌ بازی‌ زنانِ ‌مسلمان‌ در نمایش‌ها و تعزیه‌ها ممنوع‌ بود و بازیگران‌ زنی‌ که‌ در این‌ سال‌ها در فیلم‌های‌ اوگانیانس‌ و مرادی‌ ایفای‌ نقش‌ می‌کردند مانند مادام‌ سیرانوش، لیدا ماطاوسیان، ژاسمین‌ ژوزف، زما اوگانیانس‌ و آسیا قسطانیان‌ (کوستانیان) از بانوان‌ ارمنی‌ بودند که‌ اکثر آن‌ها از صحنه تئاتر به ‌سینما آمده‌ بودند، به‌همین‌ دلیل‌ موانع‌ کم‌تری‌ بر سرِ راه‌ خود داشتند.

سپنتا موفق‌ شد صدیقه‌ (روح‌انگیز) سامی‌نژاد، همسر یکی‌ از کارکنان‌ کمپانی‌ امپریال فیلم‌ بمبئی، را که‌ از سیزده‌ سالگی‌ از کرمان‌ به هندوستان‌ رفته‌ بود مجاب‌ کند و با این‌ توضیح‌ که نام‌ او به‌عنوان‌ نخستین‌ بازیگر زن‌ در تاریخ ‌سینمای‌ ایران‌ ثبت‌ خواهد شد ــ که‌ شد ــ موافقت‌ او و شوهرش، دماوندی، را برای‌ بازی‌ در فیلمش‌ جلب‌ کند. بدین‌ ترتیب‌ گروه‌ هندی‌ ـ ایرانی‌ عبدالحسین‌ سپنتا و اردشیر ایرانی‌ کار خود را در هندوستان‌ آغاز کرد.

«دختر لر» نخستین‌ بار در سی‌ام‌ آبان‌ ۱۳۱۲ در دو سینمای‌ مایاک‌ (دیده‌بان) و سپه‌ بر پرده‌ آمد، و نمایش‌ آن، سال‌ بعد از دوم‌ مردادماه‌ ۱۳۱۳ در سینما مایاک‌ تکرار شد، و پس‌ از یک‌ ماه‌ از چهارم ‌آذر نمایش‌ آن‌ در سینما سپه‌ به‌ مدت‌ پنجاه‌ روز ادامه‌ یافت. سپس‌ با یک‌ دو هفته‌ وقفه‌ در همین‌سینما از نو بر پرده‌ رفت. استقبال‌ از فیلم‌ بسیار پُرشور بود و حتی‌ «مادر بزرگ‌های‌ خیلی‌ پیر» هم‌ رفتند تا سرگذشت‌ «دختر لر» را به‌چشم‌ ببینند.

 ایفای‌ نقش‌ گلنار در «دختر لر» موجب‌ شد که‌ صدیقه‌ سامی‌نژاد چنان انگشت‌نما و زبانزد خاص‌ و عام‌ شود که هم با دشنام روبرو شد و هم با تشویق برخی مردم در شهرهای مختلف.

سامی‌نژاد در سال‌ ۱۳۴۹ یعنی ۳۷ سال‌ پس‌ از نمایش‌ «دختر لر»، در مستندی از محمد تهامی‌نژاد با نام‌ «سینمای‌ ایران‌ از مشروطیت‌ تا سپنتا» حضور یافت‌ و به‌ روایت‌ زندگی‌ دشوار و پر از رنج خود پرداخت.

از تهامی‌نژاد نقل‌ شده است‌:

اغلب‌ به‌طور کنترل‌نشده‌ای‌ می‌خندید و در حالی‌که‌ اشک‌ در چشمانش‌ حلقه‌ زده‌ بود به‌ من‌ گفت‌ که‌ هنگام‌ اقامت‌ در هند ایرانی‌های‌ متعصب‌ او را مورد ضرب‌وشتم‌ قرارمی‌دادند و حتی‌ بطری‌ به‌طرفش‌ پرتاب ‌می‌کردند. به‌طوری‌که‌ همواره‌ مجبور بود همراه ‌با محافظ‌ از استودیو امپریال‌ فیلم‌ خارج‌ شود.

درباره این چهره مستند دیگری با نام «روح‌انگیز سامی‌نژاد» به کارگردانی مجید فدایی نیز ساخته شده که در ارتباط با زندگی نخستین بازیگر زن سینمای ایران و ایفاگر نقش «دختر لر» است.

سامی‌نژاد در حالی در ۸۰ سالگی از دنیا رفت که خاطرات زیادی از دورانی که «دختر لر» ساخته شد و حواشی پیرامون آن بازگو نشد. فریدون جیرانی که مطالعات زیادی درباره تاریخ سینما دارد، با بیان اینکه چنین اتفاقی فقط مختص نخستین بازیگران سینما نبوده، در مصاحبه‌ای با ایسنا گفته بود:‌

بسیاری از بازیگران سینما، حرف و تاریخ سینما را با خود به زیر خاک بردند. من بارها به آن‌ها گفته بودم که اجازه بدهید این اطلاعات به نسل‌های دیگر انتقال داده شود، اما بسیاری از آن‌ها به این موضوع توجه نکردند.

قدیمی‌های معروف، بریده‌اند و سعی می‌کنند که صحبت نکنند، چون معتقدند سال‌ها به آن‌ها بی‌لطفی شده است و دل پرگلایه‌ای دارند. مثل ناصر ملک مطیعی که من یک بار از او دعوت کردم تا به خانه سینما بیاید و درباره «چهارراه حوادث» (فیلمی به کارگردانی ساموئل خاچیکیان) صحبت کند و هرچه اصرار کردم موافقت نکرد. فردین هم دق کرد، در حالی که می‌توانست بازی کند. در یکی از برنامه‌های تلویزیونی هفت، بعد از سال‌ها آقای افخمی گفت که اگر به تاریخ سینما مراجعه کنید می‌بینید که بعد از فیلم «گنج قارون» تعداد سینماهای تهران افزایش پیدا کرده است بنابراین نمی‌توان نقش فردین را در تاریخ سینمای ایران انکار کرد اما سال‌ها تلاش شد که این نقش را انکار و حذف کنیم اما نتوانستیم. برای همین بعد از فوت او تشییع جنازه باشکوهی شکل گرفت. او می‌توانست بازی کند، چرا بازی نکرد؟ اگر بازی می‌کرد چه اتفاقی می‌افتاد؟ در سینمای سی سال اخیر که علی بی‌غمی وجود نداشت، می‌توانست نقش یک پدر را بازی بکند.

کانال عصر ایران در تلگرام

دیگر خبرها

  • بارش باران، نقش رستم را تعطیل کرد
  • ایساتیس پرمخاطب‌ترین فیلم هنر و تجربه
  • مدل دانشگاه آزاد برای رسیدن به توانایی گروهی، شبکه سرای نوآوری است
  • پرمخاطب‌ترین فیلم هنر و تجربه معرفی شد
  • افزایش ۲۰ درصدی اعضای کتابخانه‌های فعال در استان اردبیل
  • دبیر شورای فرهنگ عمومی کشور تغییر کرد
  • دبیر شورای فرهنگ عمومی تغییر کرد
  • «ایساتیس» پرمخاطب‌ترین فیلم هنر و تجربه شد
  • سرگذشت غم‌انگیز نخستین زن بازیگر سینمای ایران؛ صدیقه سامی نژاد که بود؟ (+عکس)
  • پیوندهای قومی بخش مهم شناسنامه اقوام ایرانی است